مردی یهودی هر روز از پشت‌بام خانه‌اش تشت خاکستر بر سر پیامبر می‌ریخت. روزی پیامبر عبور کرد و خبری از تشت خاکستر نبود. سراغش را گرفت متوجه شد مریض شده، به عیادت او رفت و با مهربانی و روی گشاده از خدا خواست شفایش دهد. مرد یهودی با دیدن این‌همه مهربانی و گذشت به پیامبر ایمان آورد. این داستان نمونه‌ای از رفتار پیامبری است که در سن 40 سالگی به بعثت رسید. این روزها رئیس‌جمهور فرانسه اظهارات بسیار تندی علیه حضرت‌محمد(ص) می‌گوید؛ حرف‌های ناسنجیده‌ای که احساسات همه مسلمانان را جریحه‌دار کرده است. مطمئنا ما برای شناساندن پیامبرمان به دیگران که پیام‌آور صلح و مهربانی است کاری انجام نداده‌ایم. در این گزارش به‌سراغ این موضوع رفتیم که غربی‌ها از چه کانال‌هایی پیغمبر را می‌شناسند و چه تصویری از ایشان دارند. در این گزارش علاوه‌بر بررسی ظرفیت‌های هنری برای معرفی پیامبر(ص) با سه نفر از دانشجویان ایرانی ساکن آمریکا، فرانسه و دانمارک هم‌صحبت شدیم تا روایتی اجتماعی از کانال‌های معرفی خاتم‌الانبیا(ص) در بین ساکنان غرب ارائه دهند.

ادعای آزادی بیان!

برای درس خواندن به فرانسه آمده است. به‌قول خودش کلی نذر و نیاز کرده تا به اینجا رسیده است و با خودش شرط کرده بود که برای درس خواندن به فرانسه آمده است. به‌قول خودش کلی نذر و نیاز کرده تا به اینجا رسیده است و با خودش شرط کرده بود که  وقتی به این مرحله برسد، کارهای زیادی اتجام بدهد و باتوجه به رشته دانشگاهی‌اش که تاریخ است، سعی می‌کند نگاه درستی از اسلام و پیامبر به دیگران بدهد. آرمان 26 ساله است و تقریبا 6 سال است به فرانسه آمده. می‌گوید برخلاف آن‌چیزی که از اینجا ترسیم می‌شود، آنچنان هم روشنفکر نیستند و یادم می‌آید یک بخشی از درس‌مان به تاریخ ادیان مربوط می‌شد، استادی که برای این واحد داشتیم همیشه سعی می‌کرد حرف خودش را بزند و با اسلام مخالفت کند.

خیلی اتفاق می‌افتاد که رفتار داعش را به پیامبر مرتبط می‌کرد و می‌گفت مسلمان‌ها همین داعشی‌ها هستند و به غیر از این نمی‌توان از آنها انتظار داشت. یک‌بار برای اینکه شناختی از پیامبر داشته باشد خواهش کردم تا فیلم محمد رسول‌الله(ص) را در کلاس تماشا کنیم تا با بعد رحمانی پیامبر آشنا شوند. توضیحات بیشتری هم درمورد خانواده پیامبر دادم؛ اینکه در زمانی که دختران زنده‌به‌گور می‌شدند، پیامبر ما به دخترش بها می‌داد و از خوبی‌های داشتن دختر می‌گفت تا این رسم غلط را براندازد و با عرب جاهلیت صحبت می‌کرد تا نگاه‌شان را نسبت‌به موضوعات مختلف تغییر دهد. آرمان همه آموزه‌هایش درمورد پیامبر را به دوران کودکی‌اش مرتبط می‌داند و می‌گوید پدربزرگی داشته که داستان‌های زیادی از پیامبر برای آنها تعریف می‌کرده و آنها را تشویق به خواندن داستان و روایات از ایشان می‌کرد.

آرمان در این‌باره می‌گوید: «من در کشوری حضور دارم که ادعای آزادی‌شان گوش فلک را کر کرده، اما اصلا این مساله برایشان در قبول اعتقادات مسلمانان جا نیفتاده است. در همین دانشگاه خودمان، خیلی‌ها از مسلمانان می‌ترسند و وقتی متوجه می‌شوند من مسلمان هستم، برایشان جذاب می‌شود که جریان با آن چیزی که در تصورشان وجود دارد، همخوانی ندارد. ببینید، یک بخشی از این مساله به ما برمی‌گردد که هیچ‌کاری برای این مساله انجام ندادیم. در این چندسال چقدر دیدیم که داعش با کارهایی که انجام داد، اسلام را دین خشونت معرفی کرد، درحالی‌که واقعا این‌طور نیست، اما برای اینکه تصویر درست و واقعی از اسلام ارائه دهیم، کاری نکردیم. من خیلی برای این مساله ناراحتم.

همین نشریه شارلی ابدو که کاریکاتور کشید، ما درمقابل کار این کاریکاتوریست چه کاری انجام دادیم؟ من به‌تنهایی کاری نمی‌توانم بکنم، اما نهایت تلاشم را کردم که در این مدت چهره واقعی اسلام را نشان بدهم.»وقتی از شناخت همکلاسی‌هایش نسبت‌به پیامبر می‌پرسم، می‌گوید: «اطرافیان من که در این رشته تحصیل می‌کنند وضعیت بهتری دارند. اما در همین شهری که درس می‌خوانم، باوجود کوچک بودن شهر، تعداد اندکی اطلاعات درستی درمورد پیامبر دارند. یاد خاطره‌ای از پدربزرگ یکی از همکلاسی‌هایم افتادم که وقتی متوجه شده بود من مسلمان هستم، از دوستم خواهش کرده بود که من به دیدارش بروم. یک کتابخانه بزرگ داشت و انسان به‌شدت مطلعی بود. قرآن هم خوانده بود، چون می‌گفت برایش مهم است که از اسلام و دین‌های مختلف مطلع باشد. مسیحی بود، اما می‌گفت من پیامبر شما را به مهربانی و صلح می‌شناسم.

باتوجه به منابع محدودی که وجود دارد، اما اطلاعات خوبی داشت و از من می‌خواست که برایش فیلم و کتاب‌های بیشتری تهیه کنم تا بتواند شناخت بیشتری داشته باشد. خب همه اینها نشان می‌دهد ما کار زیادی در این مساله انجام نداده‌ایم. ما میلیون‌ها مسلمان در دنیا داریم، اما واقعا شناخت آنها نسبت‌به اسلام آن چیزی نیست که ما در ذهن‌مان داریم و بیشتر به جو رسانه‌ای که وجود دارد، توجه می‌کنند.»

وقتی از واکنش دوستانش درمورد اتفاقات اخیر و صحبت‌های رئیس‌جمهور فرانسه می‌پرسم، مکثی می‌کند و می‌گوید: «ببینید، دوستان نزدیکم دقیقا متوجه صحبت‌هایم می‌شوند و می‌گویند این مدل صحبت کردن درمورد اعتقادات میلیون‌ها مسلمان در سراسر جهان درست نیست. اگر یک نفر کار اشتباهی انجام می‌دهد، نباید بقیه را با همان کار اشتباه قضاوت کرد. ناگفته نماند که در همین فرانسه، کشیدن کاریکاتورهای توهین‌آمیز، مخالفان زیادی دارد و آن را اشتباه می‌دانند، اما خب نکته این است که رسانه به‌دست کسانی است که عکس این مساله را نشان می‌دهند و می‌گویند همه در فرانسه از این اظهارات راضی هستند و کشیدن این کاریکاتورها آزادی بیان است، درحالی‌که در واقعیت این نیست. آزادی بیان خیلی متفاوت است با اینکه شما به اعتقادات تعداد زیادی انسان توهین و احساسات‌شان را خدشه‌دار کنید. در همین فرانسه خیلی از مراکز، حجاب را قبول ندارند و آدم‌ها را مجبور می‌کنند حجاب‌شان را بردارند و اگر کسی این کار را انجام ندهد، او را از آن مرکز بیرون می‌کنند و اجازه فعالیت به او نمی‌دهند. خب این مساله کجا با ادعای آزادی غرب تطابق دارد.»
 

پیامبر خوبی‌ها

یک گروه دارند و از همه ملیت‌ها در این گروه جمع شده‌اند. برنامه‌های مختلف برپا می‌کنند. هیات برگزار می‌کنند و درکنار هیات‌ها جلسات سخنرانی دارند. از همه‌چیز صحبت می‌کنند، اما اصلی‌ترین کارشان همین جلساتی است که برای آشنایی با اسلام و پیامبر برگزار می‌کنند. امین این جلسات را تشکیل می‌دهد و درکنار این جلسات سعی می‌کند برنامه‌های زیادی برای شناخت اسلام داشته باشد.

وقتی از هدفش می‌پرسم، می‌گوید: «15 ساله بودم که با خانواده به آمریکا مهاجرت کردیم. می‌دانید که سن 15 سالگی، سنی نیست که بشود برایش برنامه‌ریزی کرد و چیزهای مختلف یاد گرفت. من هم زمانی که به اینجا آمدیم، تقریبا هیچ‌چیزی نمی‌دانستم. گیج بودم. مدرسه می‌رفتم و دوستی نداشتم. تا اینکه کم‌کم عادت کردم و توانستم دوست پیدا کنم، اما باوجود همه امکاناتی که اینجا وجود داشت، حس می‌کردم یک گمشده دارم. 22 ساله بودم که یک روز با دوستانم بیرون بودیم و با هم صحبت می‌کردیم. کمی آن‌طرف‌تر دعوایی شد و چند نفر با الفاظ زشت با یک نفر بحث می‌کردند و از صحبت‌هایشان متوجه شدم که آن کسی که با او دعوا می‌کنند، مسلمان است. دعوا همین‌طور ادامه داشت تا زمانی که به پیامبر توهین کردند. آن‌موقع من آدم چندان معتقدی نبودم، اما این مساله خیلی برایم گران تمام شد و بعد از آن خیلی فکر می‌کردم که باید یک کاری انجام بدهم که شناخت دوستانم و آدم‌های اطرافم نسبت‌به پیامبر بیشتر شود. نمی‌دانم شاید حس می‌کردم این وظیفه من است. برای همین این گروهی که الان می‌بینید را تشکیل دادیم. ابتدا پنج‌نفر بودیم؛ دو نفر ایرانی و یک فرانسوی و یک آفریقایی و یک دانمارکی. همه‌مان مسلمان بودیم و در جلسه اول هدفم را گفتم که می‌خواهم دیدگاه اطرافیانم را نسبت‌به اسلام عوض کنم و از پیامبر بگویم تا شناخت آدم‌ها، حتی یک نفر را نسبت‌به این مساله بالا ببرم.»

از خاطراتی که در این راه داشته است می‌پرسم و می‌گوید: «الان یک نفر را در گروه‌مان داریم که هیچ دینی نداشت و اصلا اعتقادی نداشت. به‌واسطه یکی از دوستانش با ما آشنا شد و در هیات‌هایی که داشتیم، شرکت کرد. اوایل چندان برایش مهم نبود و خیلی توجه نمی‌کرد. یک‌بار که از امام‌حسین(ع) می‌گفتیم و حدیثی از پیامبر درمورد ایشان نقل کردیم، سوال‌هایش شروع شد و خیلی از پیامبر می‌پرسید و سعی می‌کردیم به سوال‌هایش جواب بدهیم. درنهایت چند کتاب خواند و بیشتر از همه خواندن قرآن را شروع کرد و یک سال بعد با علم کامل مسلمان شد و حالا خودش می‌گوید خوشحال است پیامبری را شناخته که بیش از همه مهربان بودن و دوستدار صلح بودنش برایش جذاب بوده است.»

از فعالیت‌های امین و کارهای گروهی‌شان درمورد شناساندن پیامبر می‌پرسم، می‌گوید: «وقتی شناخت اطرافیان از پیامبر بیشتر باشد، از اسلام هم می‌توانند مسائل درستش را پیدا کنند. یکی از کارهایی که ما انجام می‌دهیم این است که سعی می‌کنیم کتاب‌هایی را که درمورد پیامبر نوشته شده است، به زبان انگلیسی ترجمه کنیم. حالا الزاما کل کتاب را هم ترجمه نمی‌کنیم، اما سعی می‌کنیم با همان منابع محدودی که داریم، نگاه درستی از پیامبر را به غربی‌ها نشان بدهیم. مثلا یک‌بار در یک پارک جلسه‌مان را برگزار کردیم و بحث آزاد گذاشتیم. خیلی جالب بود که حدود 300 نفر در این جلسه حضور داشتند، درحالی‌که گروه ما فقط 50 نفر بود و بقیه کسانی بودند که در پارک دور ما جمع شدند و اتفاقا نظرات خیلی جالبی مطرح شد. خیلی از آنها اصلا پیامبر را نمی‌شناختند یا اینکه برداشت‌های اشتباه داشتند و دقیقا همان جلسه باعث شد 50 نفر به گروه‌مان اضافه شود. البته کسانی را هم داریم که در این جمع هستند و مسلمان نیستند، اما برایشان دانستن از پیامبر جذاب است و خیلی دوست دارند که هرچه بیشتر از ایشان بدانند. برای همین در هفته یک روز را به پیامبر اختصاص داده‌ایم و در این جلسه دو ساعت کتاب می‌خوانیم و گاهی فیلم می‌بینیم و درمورد ایشان صحبت می‌کنیم.»

امین معتقد است ما مسلمانان کار خاصی برای شناخت پیامبر انجام ندادیم و بسیاری از ما هنوز همه ابعاد زندگی ایشان را نمی‌دانیم، چه برسد به کسانی که مسلمان نیستند.

او در این‌باره می‌گوید: «همین اتفاق‌هایی که در فرانسه افتاده است و اظهارات رئیس‌جمهور فرانسه نشان می‌دهد اصلا ما نتوانستیم برای نشان دادن اسلام و پیامبرمان کاری کنیم. اینکه برخی افراطی‌گری‌ها را به مسلمانان مرتبط کنیم کار درستی نیست. پیامبر احادیث زیادی دارند که ما را از افراط و تفریط دور می‌کنند، اما خب چون شناخت وجود ندارد، همین بهانه‌ای برای شکل‌گیری این سخنان نادرست می‌شود. البته این را هم درنظر بگیرید که نمی‌شود این اظهارات را آزادی بیان دانست، توهین به اعتقادات میلیون‌ها مسلمان در سراسر جهان، نمی‌تواند نشانه آزادی بیان باشد. اتفاقا چندوقت پیش که آن کاریکاتور در نشریه فرانسوی منتشر شد، دوستانی در اینجا داریم که مسلمان نیستند، اما برایشان خیلی ناراحت‌کننده بود که یک نفر به‌راحتی به احساسات مسلمانان توهین کند. من این مساله را مقایسه می‌کنم با این موضوع که فکر کنید کاریکاتوری از یک آدم سیاستمدار منتشر شود، چقدر این مساله برای آن فرد ناراحت‌کننده می‌شود و کلی اعتراض می‌کنند. حتی نشریه‌هایی در اینجا داشتیم که مجبور به عذرخواهی شدند، اما درمورد پیامبر که صحبت می‌کنند، می‌گویند آزادی بیان است. واقعا این مساله قابل‌درک نیست. به‌عنوان یک مسلمان تلاش می‌کنم شناخت اطرافیانم را نسبت‌به پیامبرمان بالا ببرم و هر کاری که از دستم بربیاید، انجام می‌دهم.»
 

«محمد در اروپا»؛ کتاب آشنای دانمارکی‌ها

محمدصادق 35 ساله است، او سال‌ها است در شهر کپنهاگ دانمارک زندگی می‌کند. او می‌گوید: «در دانمارک به‌نسبت کشورهای دیگر تعداد مسلمانان کمتر است، اما برای اینکه از تفاوت‌ها به‌نسبت کشورهای دیگر بگویم، یک راهنمایی می‌کنم. در اینجا به همه عقاید احترام می‌گذارند. این اتفاق برای این است که بگویند آزادی بیانی که از آن نام می‌برند، واقعی است. این را به‌خاطر منطقه‌ای می‌گویم که در آن زندگی می‌کنم.

البته یادم هست چند سال پیش کاریکاتوری علیه پیامبر کشیده شد، که بعدها عذرخواهی کردند، اما در فرانسه این اتفاق نیفتاد و آنها کارشان را درست می‌دانند.»او درباره نگاهی که بین برخی مردم این شهر نسبت‌به اسلام وجود دارد، می‌گوید: «شناخت که زیاد نیست، چون منابع محدودی وجود دارد. منبعی که بیشتر از منابع دیگر در دانمارک برای شناخت اسلام استناد می‌شود، کتاب «محمد در اروپا» است؛ کتابی که یکی از اساتید‌مان در دانشگاه آن را به دانشجویانی که می‌خواستند درمورد اسلام و پیامبر آن بدانند، معرفی کرد. خیلی کتاب خوبی است و می‌تواند نگاه درستی به کسانی بدهد که از اسلام شناختی ندارند.

البته این را هم بگویم که ما خیلی کوتاهی کرده‌ایم. همین چندماه پیش در یک جلسه‌ای با بچه‌های دانشگاه بودیم که درمورد اتفاقات فرانسه صحبت می‌کردیم. یکی از بچه‌ها می‌گفت خیلی بد است که شما برای شناساندن پیامبرتان کاری انجام نمی‌دهید. چون خیلی مهم است که همه نسبت‌به ایشان شناخت داشته باشند. دقت کنید الان چقدر فیلم درمورد حضرت مسیح داریم، درمورد دین یهود هم همین اتفاق افتاده است، اما درباره حضرت محمد(ص) فیلم زیادی نداریم که به‌صورت بین‌المللی ساخته شده باشد و همین مساله خیلی می‌تواند تاثیرگذار باشد. وقتی بخواهیم از دین‌مان بگوییم، باید شناخت خوبی به آنها بدهیم، کتاب معرفی کنیم و فیلم‌های زیادی داشته باشیم که به آنها استناد کنیم، اما این اتفاق نمی‌افتد.»
 

قاب‌های خالی از نور حضرت رسول(ص)

درحوزه فیلم هم همین کاستی‌ها وجود دارد، در گزارشی که سال گذشته منتشر کردیم درمورد سینما و کاستی‌هایی که در این حوزه وجود دارد، اشاره کردیم که در سینمای جهان تابه‌حال ۲۵۰فیلم درباره حضرت عیسی‌(ع)، ۱۲۰فیلم درباره حضرت موسی‌(ع)، ۴۰فیلم با موضوع بودا و ۸۹فیلم هم درباره سایر پیامبران الهی ازجمله حضرت ابراهیم‌(ع)، حضرت یوسف(ع) و حضرت داوود(ع) ساخته شده است. اما درطول تاریخ سینما تنها یک فیلم درباره پیامبر عظیم‌الشأن‌ اسلام‌(ص) تولید شد و ۳۵ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فیلم دیگری درباره کودکی و نوجوانی آن حضرت جلوی دوربین رفت.

مصطفی عقاد، کارگردان فیلم «الرساله» که اولین اثر سینمایی جهان درباره شخصیت پیامبر اسلام را ساخت، در مصاحبه‌ای که سال ۱۳۷۱ با شهید مرتضی آوینی داشت، راجع‌به این موضوع گفت: «متاسفانه تولید «الرساله» آنقدر طول نکشید که مذاکرات برای به توافق رسیدن درباره‌اش به‌طول انجامید، مثل مذاکرات با مسئولان مذهبی که پنج سال طول کشید. ما تاییدیه دانشگاه الازهر را داشتیم. آنها سناریو را صفحه‌به‌صفحه مُهر کردند. بعد آن را به مجلس‌الشیعه در لبنان بردیم، آنها هم آن را مُهر کردند و به ما گفتند باید از «رابط فی‌العالم‌الاسلامیه» در عربستان سعودی اجازه بگیرید. آ‌نها مثلا «جناح راست‌افراطی» بودند و فکر می‌کردند همه ملحدند. حتی الازهری‌ها ملحدند.

باید می‌رفتم آنجا و می‌فهمیدم چرا با آن مخالفند. من به آنها درباره این «صوره حرام» (به‌عربی یعنی تصویر حرام است) گفتم که من در دانشگاه کالیفرنیا یاد گرفته‌ام کسی که تئوری عکاسی و عدسی‌ها را پایه‌گذاری کرد، یک مسلمان بود به نام «حسن ابن‌حیفا» و حالا ما اینجا به اذان مسلمین (که در این فیلم قرار بود نمایش داده شود) داریم می‌گوییم که حرام است؟! عکس ملک فیصل در روزنامه بود؛ گفتم: این یک «صوره حرام» است؟ گفت نه این اشکال ندارد، چون «انجماد سایه» (freezing shadow) است. می‌دانید آنها در حماقت‌شان باهوشند. می‌گفت شما در سینما آن را به حرکت درمی‌آورید و به آن روح می‌بخشید و خلقت روح، فقط به خدا مربوط است.

من گفتم که اگر تصویر خودم را در آینه ببینم دلیل نیست که من یک روح خلق کرده‌ام و اگر من قادر بودم که روح خلق کنم، ارواح بسیاری برای تمام جهان عرب خلق می‌کردم. بعد به او گفتم در زمانی که ما داریم درباره «صورت حرام» جروبحث می‌کنیم، آنها روی کره ماه می‌نشینند، چون (جریان اولین سفر بشر به کره ماه) همزمان با این واقعه بود و در تلویزیون دیده می‌شد. بعد رئیس آنها و مفتی‌شان که اسمش «بز» بود، از آن عقب فریاد زد و گفت آنها روی کره ماه ننشسته‌اند، شما را فریب داده‌اند، آن کره ماه نیست. فکر کردم که فایده ندارد. بنابراین من بدون تصویب آنها کار را شروع کردم.»

«الرساله» پس از این موضوع به‌مرور درتمام کشورهای اسلامی که سالن سینما یا به‌نوعی امکان نمایش فیلم را داشتند، دیده شد؛ به‌جز ایران و عربستان. حکومت پهلوی به‌رغم اینکه اکران گسترده‌ای در سالن‌های سینمایی داخل کشور برای فیلم‌های هالیوودی تدارک می‌دید، اجازه اکران «الرساله» را نداد. بعد از انقلاب هم همچنان تا مدتی این فیلم نمی‌توانست در سینماهای ایران نمایش داده شود اما نهایتا امام خمینی(ره) فیلم را دیده و فرموده بودند که بگذارید فیلم را نمایش بدهند. متاسفانه برای ساخت فیلم محمد رسول‌الله(ص) مجید مجیدی مشکلات بزرگ‌تری نسبت به «الرساله» ایجاد شد. جهت پی بردن به عمق چالش‌هایی که سر راه تولید این فیلم قرار داشتند، بد نیست ابتدا به برخوردی که مفتی‌های وهابیت در عربستان با سریال «مختارنامه» کردند، توجه شود.

در «مختارنامه» تصویر هیچ‌کدام از شخصیت‌هایی که روی نمایش چهره آنها بین اهل تسنن حساسیت وجود داشت، نشان داده نمی‌شد، اما مفتی‌های وهابی قبل از اینکه حتی یک پلان از این فیلم را ببینند، آن را به‌شدت محکوم کردند و در اولین روز از پخش تلویزیونی این سریال با حضور پرشمار نیروهای پلیس در خیابان‌هایی که مغازه‌ها و مراکز توزیع محصولات صوتی و تصویری عربستان در آنها وجود داشت، سعی کردند مانع دیده شدن این مجموعه توسط مردم آن کشور شوند. درمورد «مختارنامه» حتی الازهر مصر هم قبل از دیدن یک پلان از سریال بر حرمت آن فتوا داد و وقتی ماجرا به «محمد رسول‌الله(ص)» مجید مجیدی رسید، واکنش‌ها به‌شدت شدیدتر بودند.

یورونیوز، شبکه خبری ۲۴ساعته‌ای که زیرنظر کمیسیون ارتباطات اتحادیه اروپا اداره می‌شود، در گزارشی که راجع‌به واکنش‌های مذهبی علیه فیلم محمد رسول‌الله(ص) نوشت، به‌همین نکته که مخالفان هنوز حتی یک پلان از فیلم را ندیده‌اند و با این حال با آن مخالفت می‌کنند، اشاره کرده بود. شیخ عبدالعزیز آل‌شیخ، مفتی اعظم عربستان سعودی که بالاترین مقام مذهبی در این کشور است، در گفت‌وگو با روزنامه الحیات، فیلم محمد رسول‌الله(ص) را فیلمی مجوسی خواند که ساخت آن به گفته او به منزله «دشمنی با اسلام» است و گفت که «آن را مفسدانی ساخته‌اند که اساس کارشان بر دروغ است.» همزمان با موضع‌گیری شیخ عبدالعزیز، مرکز سنی «آکادمی امام احمد رضا» در هند که با پول عربستانی‌ها اداره می‌شد و پیش از آن مانع تصویربرداری بخش‌هایی از فیلم مجیدی در هند شده بود، با توهین‌آمیز خواندن فیلم محمد رسول‌الله(ص)، خواستار ممنوعیت نمایش آن و برخورد با «الله راخا رحمان»، آهنگساز هندی این فیلم شد.

سعید نوری، دبیرکل این آکادمی با نوشتن نامه‌ای به رجنا سینگ، از مقامات داخلی هند خواستار برخورد قانونی با سازنده موسیقی این فیلم شد اما تمام مصائب فیلم محمد رسول‌الله(ص) فقط همین‌ها نبود و شاید تلخ‌ترین بخش ماجرا برخوردهای داخلی با این فیلم است.

دلیل توقف سری‌های بعدی پروژه، کنار کشیدن مجیدی از ادامه کار و دلیل کنار کشیدن او هم نه‌تنها جنجال‌ها و حاشیه‌سازی‌های خارجی، بلکه بیشتر هجمه‌های صورت‌گرفته علیه او در داخل کشور بود. و چنین شد که بیش از 100 سال پس از ورود سینما به کشورهای اسلامی، نهایتا دو فیلم و آن هم با خون دل بسیار درباره پیامبر اسلام(ص) ساخته شدند، درحالی‌که اروپا و آمریکا به‌رغم ژست عرفی و غیرمذهبی‌شان ۲۵۰ اثر درخصوص زندگی حضرت عیسی(ع) داشته‌اند و حتی پیشگام این قضیه، سینمای فرانسه بوده که به بهانه سوگیری‌های مدرن، تابه‌حال بارها علیه پیامبر اسلام(ص) فیلم ساخته ‌است.
 

نظر اندیشمندان غربی درمورد پیامبر

درطول تاریخ بسیاری از شاعران و اندیشمندان غربی با توجه به مطالعاتی که انجام دادند درمورد شخصیت پیامبر(ص) نظرات جالبی داشتند.

شاعر آلمانی گوته، پس از آشنایی با دین اسلام و پیام‌آور این آیین یگانه، قطعه شعری با عنوان «نغمه محمد» درباره این پیامبر سروده است. این قطعه شعر از زبان نزدیک‌ترین خویشان پیامبر؛ یعنی حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) گفته می‌شود. گوته در شعرش همه مراحل و مقاطع دعوت رسول اکرم(ص) و راهنمایی‌اش درمیان مردم را به زبان توصیف و تشبیه و نماد می‌آورد.

او در این شعر می‌گوید:
«بنگر بدان چشمه
همان که از کوهساران می‌جوشد
چه با طراوت و شاد
و می‌تراود به‌سان چشمان ستارگان آن گاه که می‌درخشند
و با ورودی پیشواگونه و راهبر
همه چشمه‌ها را که برادر اویند
با خویش همراه می‌سازد
و در آن پایین اعماق دره
در مقدم این رود، گل‌ها می‌رویند
و سبزه‌ها از نفسش حیات می‌یابند...»

جرج برنارد شاو، نویسنده معروف ایرلندی درباره پیامبر(ص) می‌گوید:  «او را باید منجی بشریت خواند. من اعتقاد دارم که اگر مردی مثل او حاکمی در عصر جدید می‌شد، برای حل مشکلاتش از صلح و دوستی استفاده می‌کرد. او عالی‌ترین مردی بود که روی زمین پا گذاشته است. او به دین دعوت کرد. یک تمدن را پایه‌گذاری کرد. ملتی را بنا نهاد. اخلاق را نهادینه کرد. اجتماعی زنده و قدرتمند ایجاد کرد تا آموزش‌های او را به صحنه عمل آورند و دنیای تفکر و رفتار انسانی را برای همیشه و به‌طور کامل منقلب کرد. نام او «محمد» است. در سال 570 بعد از میلاد، در عربستان چشم به جهان گشود. رسالت خود برای دعوت به دین راستین (اسلام) را در سال چهلم عمر خود آغاز کرد و در شصت‌وسومین سال عمرش با جهان وداع گفت. در مدت کوتاه 23 سال از پیامبری‌اش به پرستش خدای یگانه رهنمون شد. وی مردم را از جنگ و نزاع‌های قبیله‌ای رهانید و به اتحاد و همبستگی ملی رسانید. او در این مدت، مردم را از هرزگی و مستی به اعتدال و پرهیزکاری، از بی‌قانونی به زندگی نظام‌مند، و از تباهی به بالاترین معیارهای تعالی اخلاقی هدایت کرد. تاریخ بشری چنین دگرگونی کامل را از جانب یک شخص یا در مکان دیگر قبل از پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله یا پس از او نشناخته است. تصور همه این عجایب باورنکردنی طی این دو دهه نخست است.»

ویل دورانت هم درمورد حضرت محمد(ص) می‌گوید: «محمد، پیغمبری بزرگ و موحدی کامل بود که مانند نداشت و برای اصلاح بشر مبعوث شد.»

کارل ماکس، نویسنده هم در یکی از کتاب‌هایش درمورد حضرت محمد(ص) آورده است: «حقیقت انکار‌ناپذیر این است که محمد مبعوث شد تا رسالتی را که خلاصه رسالات سابق و مافوق آنها بود، برای عالم بیاورد.»

الکساندر دوما، نویسنده هم حضرت محمد(ص) را معجزه شرق می‌داند و می‌گوید: «محمد معجزه شرق بود، زیرا دینش دارای آموزه‌های بزرگی بود. اخلاقش برجسته بود و رفتاری پسندیده داشت.»

آلفرد گیوم می‌گوید: «محمد یکی از عظیم‌ترین شخصیت‌های تاریخی است که در ایمان به وجود خدای یگانه غرق شده بود.»

لئو تولستوی، نویسنده هم حضرت محمد(ص) را مردی بزرگ معرفی می‌کند و می‌گوید: «شکی نیست که محمد از مردان بزرگ و مصلحانی است که به حقیقت خدمت بزرگی به بشر کرده است.»

ژان ژاک روسو می‌گوید: «حضرت محمد، پیامبر اسلام، نظریه بهتری داشت و توانست سیستم سیاسی خود را به‌خوبی متحد سازد.»
 

کتاب و راه سخت ترجمه

وقتی به کتاب‌هایی که درمورد حضرت محمد(ص) نوشته شده است نگاهی می‌اندازیم، متوجه می‌شویم که ما درحوزه بین‌الملل نتوانستیم برای ایشان کاری انجام بدهیم. یکی از آثاری که در جهان غرب محملی برای شناخت پیامبر است کتاب «محمد در اروپا» بود؛ کتابی که در انگلستان منتشر شد و درمورد زندگی پیامبر و مقایسه آن با پیامبران دیگر بود.

مینو صمیمی، نویسنده کتاب، در انگلستان زندگی و تحصیل کرده است و به تدریس ادبیات پرداخته و هنگامی که وارد عرصه تالیف شده به بسیاری از نوشته‌هایی برخورد کرد که حاوی تصاویری زشت و غیراخلاقی از اسلام و پیامبر بود. او درباره هدف تالیف این کتاب می‌گوید: «درخلال کار تحقیق به نوشته ­هایی از مولفان اروپایی قرون مختلف تاریخ تفکر اروپا درباره اسلام برخوردم که... به‌نظرم عجیب، غیرحقیقی، ساختگی و مغرضانه آمدند... . آنچه من در این نوشته‌ها دیدم، نه انتقاد سازنده بود، نه طنزی با ذوق و نه تحلیلی بی‌طرفانه، منصفانه و دوستانه که بتوان از آن درس گرفت. در این نوشته‌ها بداندیشی، کینه­ توزی، خیال‌پردازی، کتمان حقیقت تاریخی... و تحقیر فرهنگ‌های مسلمانان کاملا مشهود بود... . به این سبب بر آن شدم که بیشتر در این زمینه مطالعه کنم... . نتیجه این پژوهش پنج‌سال طول کشید... که در این کتاب عرضه شده است و تصویر اسلام و پیامبر آن را در نوشته‌های اروپایی... نشان می‌دهد... .»

او هدف دوم خود از نگارش این اثر را «شکستن کلیشه‌های سنتی ذهنی اروپاییان از اسلام که هنوز افکار عمومی غرب متاثر از آن است» دانسته که سهم بسزایی در ایجاد روابط خصومت‌آمیز بین غرب مسیحی و شرق اسلامی ایفا می‌کند. صمیمی کتاب خود را در 11 بخش، فصل‌بندی کرده و به غیر از دو مقدمه، یک دیباچه نیز به ابتدای کتاب افزوده است. وی در این دیباچه به‌صورت مختصر به گسترش اسلام می‌پردازد و به این سوال پاسخ می‌دهد که مسیحیت در ارتباط با اسلام چه راهی را پیش گرفت.

تلاش نگارنده در این کتاب بر شناخت دقیق و واقعی اسلام به اروپاییان بوده است. در ایران کتاب‌های متعددی در مورد پیامبر داریم اما در بعد بین‌المللی موفق نبوده‌ایم، کتاب‌هایی که حتی به کشورهای همسایه هم نمی‌رسند.

امیر محمدی که در افغانستان زندگی می‌کند از این موضوع گلایه دارد و می‌گوید کتاب‌هایی که درمورد حضرت محمد(ص) منتشر شده‌اند در افغانستان هم توزیع نشده با اینکه افغانستان در همسایگی ایران است و این کتاب‌ها می‌تواند به‌راحتی در این کشور منتشر شود و حتی به زبان غیر هم لازم نیست ترجمه شود اما باز هم در این مساله کوتاهی می‌کنیم.

ترجمه کردن کتاب‌ها به زبان انگلیسی هم در اولویت کاری‌مان نیست و خیلی راحت از این مساله عبور می‌کنیم. در گزارشی که درمورد ترجمه کتاب‌ها داشتیم به این مساله اشاره کرده‌ایم که ما تعداد اندکی کتاب به زبان‌های دیگر ترجمه کردیم. اما یکی از مسائل مهم این است که ترجمه کردن این کتاب‌ها مخصوصا درحوزه تاریخ و داستان بسیار می‌تواند به مخاطبان خارجی کمک کند.

عاطفه جعفری/فرهیختگان